سال نو مبارک-کلبه خانم رحیمی نژاد ورژن جدید شماره 2

سلام. حلول سال 1393بر همه صندوقچه ای ها مبارک. ان شاالله بتوانیم خوب بندگی کنیم.  

از صاحت کلبه نیز ممنونیم. 

نظرات 202 + ارسال نظر
رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:26 ب.ظ

به نام خدا
به نام خدایی که زیباترین و بهترین دارایی هر انسانی است.
و چه زیبا که با جمله ی بندگی آغاز شد این کلبه.

سلام استاد
من ممنونم که همچنان اجازه میدید توی صندوقچه باشم.

انشاالله کلبه ی قشنگی بشه

به نام خدا سلام. ما ممنونیم از این که وقت می گذارید. مطالب شما همیشه آموزنده بوده یعنی صندوقچه ایها پس از مدتی خودشون به صندوقچه می شن! پر از خاطرات و پر از پختگی. بله پختگی. چراغی ان شاالله برای خودشان و آدمهای سالمی که تو این وانفسای دروغ و دریوزگی-دنیال فضایی برای نفس کشیدن می گردند. ان شاالله کلبه خوبی می شه.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ

به نام خدا
خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:30 ب.ظ

خدایا....آرامشی عطا فرما تا بپذیرم، آنچه را که نمی توانم تغییر دهم و شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می توانم و دانشی، تا بدانم تفاوت این دو را.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:33 ب.ظ

خدایا... به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:34 ب.ظ

مسئولیت زاده توانایی نیست، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:35 ب.ظ

مرا کسی نساخت، خدا ساخت. نه آنچنان که کسی می خواست، که من کسی نداشتم ، کسم خدا بود، کس بی کسان او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست.

[ بدون نام ] دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:37 ب.ظ

اگر تمامی خلق، گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان و جاودان آسیب ناپذیر من هستی ای پناهگاه ابدی، تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.

چقدر زیباست
چقدر زیباست
چقدر زیباست
خدایا

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:39 ب.ظ

خدایا قلبم تشنه نور و عشق توست !

هر روز در افکار و آرزوهایم به سوی من بیا!

در رویاهایم ؛

در خندهء نشسته بر لبانم و در اشک چشمانم به سوی من بیا !

در عبادت و کارم ؛

در زندگی و مرگم به سوی من بیا .

تو با من باش با رحمت وعشقت .

خدایا ذهنم پریشان است قلبم بی قرار است و افکارم شوریده اند و درمانده ام .

پس رشته زندگیم را به دستهای امن تو می سپارم آنگاه طوفان می خوابد و آرامش تو حکمفرما می شود .

خدایا نوای سحرانگیز تورا شنیده ام همه چیز را رها می کنم و به سوی تو می آیم .

هر چه را که دارم و هستم به تو تسلیم می کنم .

مرا به درگاهت بپذیر و نگذار که از تو دور باشم .

خدایا ! آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم .

شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم !

پروردگارا!

خود را تقدیم تو می دارم .با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی .

از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم .

مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانی که

با قدرت تو ؛ عشق تو ؛و در راه تو یاریشان خواهم داد .

باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم .

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.
فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است.

در این باره نظر می دید لطفا؟

من یا بقیه؟!

[ بدون نام ] دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:46 ب.ظ

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ:
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بر من وارد شد، فرمود:اى فاطمه! نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهى: قرآن را ختم کنى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنین را از خود راضى کنى، و حجّ و عمره اى را به جا آورى.
این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتم: یا رسول اللّه! به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم! آن حضرت تبسّمى کرد و فرمود:چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کردهاى، و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود، و چون براى مؤمنین استغفار کنى، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگویى: سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اکبرُ، حجّ و عمره اى را انجام دادهاى.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:48 ب.ظ

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) (درباره مشاهدات خود از عذاب دوزخیان در شب معراج) فرمود: دخترم! امّا زنى که به مویش آویخته شده بود ، کسى بود که مویش را از مردان نمىپوشانید، و آن که به زبانش آویزان بود، زنى بود که شوهرش را آزار مىداد... و آن که سرش سرِ خوک و بدنش بدنِ الاغ بود، زنى بود که سخنچین و دروغگو بود، و آن که صورتش به شکل سگ بود، زنى بود که آواز مىخواند و نوحه سرایى مىکرد و حسد مىورزید.

نظر لطفا

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ

خودم خسته شدم :-)
استاد کاش میشد حضوری کمی با شما صحبت میکردم کلی سوال و کلی چرا تو ذهنمه. یاد یه چیزی افتادم:
بهتر خستگی رو برا چند کامت دیگه بذارم کنار

سلام!

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ

روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .

در کلبه خانم غلامی و خانم بندری پستی وجود دارد که حفظش کرده ام! آخرای آبان یا آذر. راجع به سختی عذاب مسلمانان اگر...

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ

انی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.

یاد داستانی افتادم که چون یکی گناه کار بود خدا به پیامبرش میگه تا او باشه دعا مستجاب نمیشه. اون فرد توبه میکنه دعا به اجابت میرسه. حالا فکر کنیم چقدر خودمون گناه داریم و چقدر دیگران. و نتیجش باید چی بشه؟!

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:01 ب.ظ

رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود .

پس یادمون باشه که همرنگ جماعت شدن درست نیست مگر جایی که اسیبی به ارزش ها نزنه و یه جورایی رعایت ادب و قانون باشه. یاد جمله شما افتادم استاد سر کلاس می گفتید:
من برای حرف بعضی ها تره هم خورد نمیکنم.

یک افتخار بزرگ من همین است و این فضل خدای من است. ازش ممنونم.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:04 ب.ظ

در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد .

نخست: تجاوز به ناموسشان

و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ،

سوم: خشکسالی،

چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .


اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .

آخ استاد کاش حضوری میشد حقایقی رو به شما بگم
چه پیامبری داشتیم و داریم و خیلی وقت ها (خودم رو میگم) غافلیم

آری. به نظر من حق ایشون را هم نداده ایم. -------------------------------------------------مسایلی که ذکر کردید متاسفانه دارد اپیدمی می شود. مانیفست دروغگویان لافزن را بخوانید و دیگران را در حدتوان آگاه کنید.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ب.ظ

یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟

پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

خدایا تو که میدونی چه عذابی دارم میکشم . این حرف ها که پیامبرت زده یه شاهد خوبه که تو بینایی شنوایی پس تنهام نذار . حتی یک ثانیه.

آمین.

رحیمی نژاد دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:11 ب.ظ

چیزای قشنگی دیدم که بارها خوندم اما واقعا انسان موجودی فراموش خاطر است. بقیه اش باشد بعدا

روزی یکی از صندوقچه ای ها اعتراض کرده بودند زیاد مطلب میذاری وقت برا خواندن نداریم.
عذر خواهی میکنم.
باز هم ببخشید.

مسلماشوخی کزده. چنین چیزی جز به شوخی در ذهن من نیست و گرنه برخورد می کردم.

رحیمی نژاد سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد
خیلی خیلی ممنونم

هم شما و هم بقیه :-)


غلامی
شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:51 ب.ظ
برخی بلایا وعذابها فقط مختص مسلموناست
یعنی یهودیا، مسیحیا، بودائیا و... بهشون گرفتار نمیشن
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اصحاب خود فرمودند:
اگر از دینتان روی برگردانید منتظرعذابی مانند امتهای گذشته نباشید
بلکه عذابتان به 4 شکل سخت تر تبدیل می شود:
1- کارهایتان پیش نرود مگر با دروغ
2- توفیق خوردن لقمه حلال ازشما گرفته می شود
3- رحم و مروت از دلتان می رود
4- خدا کاری میکند هر اشتباهی میکنید برای آن دلیل ومنطق می آورید
تا در نظرتان درست جلوه کند
پاسخ:
آفرین! آفرین! آفرین. با آب طلا باید نوشت.

چشم

صندوقچه ای ها همشون عزیزن استاد حرف هاشون هم به جان میخریم. و از توجه گذشته و حال و آینده شان هم ممنونم

سلام

کلبه پرنده سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام استاد و سلام خانوم رحیمی نژاد
بهتون برای کلبه جدید تبریک میگم. از شما ممنونیم انشاالله سال خیلی خوبی داشته باشید

سلام. ممنون. ان شاالله شما هم سالی پر خیر و برکت داشته باشید.

طالبی چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ب.ظ

به نام خدا.
سلام.

اعظم عزیزمک سلام.خوبی؟کلبه نو مبارک.ببخشید دیر تبریک گفتم.تا الان ندیدمش.موفق باشی.

طالبی چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:45 ب.ظ

سال جدید نزدیکه
همه دعا کنیم ک سال ۹۳ هیچ جدایی اتفاق نیفته
هیچ دلی شکسته نشه
هیچ پدری شرمنده بچه هاش نشه
هیچ بچه ای گرسنه نخوابه
و اشک هیچ مادری ریخته نشه...
و صدر همه دعاها تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)

13 چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

سلام و درود بر شما



گویم که خاک را به نظر کیمیا نکن!
بگذار خاک پای تو باشم ابوتراب



خیلی خوشحالم که خدا رو شکر صندوقچه همچنان با صلابت و قدرت به کارش ادامه میده

یه زمانی ما هم توفیق داشتیم و اینجا بیشتر می اومدیم و خیلی چیز ها یاد می گرفتیم

تبریک و خسته نباشید میگم به صاحبان کلبه که همچنان فعال هستند و مطالب بسیار زیبایی رو قرار میدن.ممنون از شما

اما بعد
استاد ما همچنان به شما ارادت مند هستیم.
حالا نمیدونم شما مارو یادتون هست هنوز هم یا نه
از دیدار آخرمون فکر کنم خیلی وقته که گذاشته باشه
اشناالله همیشه سالم و سلامت و پایدار باشین.

برای تمامی اهالی عزیز صندوقچه در آستانه سال جدید آرزوی موفقیت و توفیق روزافزون رو دارم

لطفا بنده بدی مثل من رو هم حتما دعا کنید



شرمنده ایم زدوست که دل نیست قابلش
باید برای هدیه سری دست و پا کنیم


یا علی

سلام. بله خدا را شکر به کوری چشم خناسان!

رحیمی نژاد پنج‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام به کلبه ی پرنده ی عزیز.حال شما خوبه؟ ممنون بابت تبریک. من از شما ممنونم که به کلبه ی کوچیکه ما هم سر میزنید.
انشاالله همه سال خوبی داشته باشیم.

سلام به مقدسه جون. خوبی عزیزم؟ من هم خوبم شکر.
از بابت تبریک هم ممنون.

سلام به 13 گرامی
ما هم خوشحالیم که هنوز اجازه داریم بیایم صندوقچه.
به من ثابت شده هیچ کس برای همیشه نمیره باز برمیگرده چون اینجا آدم احساس میکنه که هنوز انسانه. خودمونی بگم به حساب بی ادبیم گذاشته نشه من که استاد رو کچل کردم این قدر خداحافظی کردم و برگشتم:-)
صادقانه بگم به ندرت مطالب شما رو خوندم اما میدونم که شما هم فعال هستید.ما هم به شما خدا قوت میگیم.

استاد و فراموش کردن دانشجوهاش؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

ممنون. انشاالله همه سال خوبی داشته باشیم.


و در پایان:
دیشب متوجه شدم یکی از دوستانم دچار یک بیماری سخت شده. یک سال بیشتر نیست که ازدواج کرده. از همه میخوام براش دعا کنید.

سال نو مبارک

1-شما صندوقچه ای هستید حتی اگر خود نخواهید! یا ندانید. 2-کارها کند که کس یک ازهزارش را نتواند کرد. خدایا حالش را به بهترین حالها تحویل کن که تو قادر مطلقی. آمین.

شمسی پنج‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام
کلبه نو با سال نو یکجا مبارک!!
بابت تاحیر ببخشید! خونه نبودم! خونه مادر بزرگم بودم!! دیگه شدم دختر مامان بزرگم!!

کلبه پرنده جمعه 1 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:53 ق.ظ

آمین

رحیمی نژاد جمعه 1 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:43 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام طیبه جون. خوبی خانمی؟ ممنون از بابت تبریک. شما هم سال خوبی داشته باشید. به مادر و مادر بزرگتون سلام برسانید. خدا هردو رو سلامت نگه داره براتون.

سلام کلبه پرنده ی مهربون. ممنون از دعات.بازم بیا تو کلبم. خوشحال میشم

استاد امسال هرچی اس ام اس هایی رو که برام اومد بالا پایین کردم هیچ کدوم اونجور که باید به دلم ننشستن. هر سال با پیام عید رو بهتون تبریک میگفتم و هیچ وقت هم یادم نمیره که حتی یه بار جواب گرفتم:-) (هنوزم یادم می آد قند تو دلم آب میشه:-) کلی ذوق میکنم) .
اینبار اینجا بهتون تبریک میگم. استاد خوب و بزرگوارم انشاالله سالی پر از شادی و برکت و سلامتی داشته باشید. به خانم دکتر عزیزم هم سلام و تبریک منو برسونید.انشاالله همیشه سلامت باشن. دوتا پسرای گلتونم انشاالله همیشه سلامت باشن و تو زندگی موفق . توی هر دو دنیا باعث سربلندی شما باشن به یاری حق.

سلام. ممنون لن شاالله شما هم سال خوبی داشته باشید. پارسا درجا حاضر بود و کلی از پیام زیبایتان ذوق کرد. ممنون

کلبه پرنده شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 05:00 ب.ظ

متشکرم خانوم رحیمی نژاد بازم تشریف میارم خیالتون راحت

محسن یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام
سلام بر استاد و تمامی دوستان در صندوقچه. سال جدید را به شما و تمامی دوستان صندوقچه تبریک می گم و امیدوارم سالی پر از شادی و خوشحالی و خیر و برکت را سپری کنید.

سلام محسن(محقق؟)ممنون. بر تو ه مان شاالله مبارک باشه

13 یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 05:59 ب.ظ

به نام خدا

سلام بر همگی

خانم رحیمی نژاد
ممنون از شما.راستش کاملا با نظراتتون موافقم
به نظر من حرف استاد در مورد شما کاملا صدق می کنه
اینکه شما کاملا صندوقچه ای هستین
اما کمیت من لنگه ، انشااله خدا به ما هم توفیق بیشتری عنایت کنه تا بتونم انسان باشم.متاسفانه خیلی ها اگر با خدا هم رابطه داشته باشن ، رابطشون رابطه تجارت گونه است ، رابطه منفعت طلبیه ، برای این خدا رو می پرستن چونکه سود بیشتر رو توی این دیدن.البته که تنها سود واقعی در راه پرستش و بندگی خداست ولی اگر هدف این باشه به نظرم هیچ وقت بنده خوبی برای خدا نیستن .
من یکی که واقعا لطف و مهربونی خدا من و حیرون خودش کرده. از طرف ما گناه غفلت میره بالا و از طرف خدا مهربونی ... به ما میرسه.

استاد عزیز
اردات مندیم
اون دفعه آخر که با شما توی صندوقچه صحبت کردم به نظرم خیلی عصبانی بودین . فکر می کنم که زیر آّب من رو پیش شما عده ای به دلایلی زده بودن. درسته؟
اصلا میشه بگین که چرا عصبانی بودین؟

یا علی

سلام. من اصولا به حرفهای آدمها پشت سر کسی گوش نمی دم یعنی معمولا کسی جرات نداره پیش من پشت یر کسی حرف بزنه. من معمولا جواب هر کس را می دم اگر چنین چیزی بوده به نوشته ها مراجعه کنید.

رحیمی نژاد یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:10 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد. ممنونم.هم از شما هم از آقا پارسا.
سلام کلبه ی پرنده ی عزیز. :-) چشم خیالم راحته:-) کلبه ی من کاهگلیه . هر وقت داری می آی برات آب و جارو میکنم تا بوی مست کننده ی نم تمام وجودتو پر کنه و از احساس لبریز بشی و یه آرامش خوشگل تمام وجودتو بگیره. راستی اسم کوچیکت چییه؟ به اسم کوچیک صدات کنم؟
سلام آقا محسن. ممنونم. بر شما و عزیزانتون هم این عید مبارک باشه و سال خوبی داشته باشید.

سلام

13 یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:26 ب.ظ

به نام خدا

سلام

با اجازه استاد و صاحب محترم کلیه چند حدیث در رابطه با مقام حضرت فاطمه (ع) میزارم .

1-امام سجاد(ع) می‏فرماید: «وقتی که قیامت فرا رسد، منادی ندا می‏دهد: در این روز، ترس و اندوهی به خود راه ندهید. همه خوشحال از این عفو عمومی سربالا می‏برند. فاطمه(س) وارد محشر می‏شود و گفته می‏شود کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلمانانی که دوستدار اهل‏بیت هستند، همگی سرها را بزیر اندازند. آن گاه اعلام می‏شود: این است فاطمه دخت محمد(ص). او و همراهانش به سوی بهشت می‏روند. خداوند فرشته‏ای را خدمت وی می‏فرستد و می‏گوید: حاجتت را از من بخواه! فاطمه(س) عرض می‏دارد: پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانی را که فرزندان مرایاری کردند، مورد عفو قرار دهی.»

2-حضرت بقیة‏الله(عج) فرمودند: «دختر رسول خدا فاطمه(س) برای من سرمشق و الگوی نیکویی است.» امام مهدی(عج) که با ظهور خویش عالم را متحول می‏سازد، حضرت فاطمه(س) را الگوی عملی و حکومتی خویش می‏شمرد و این، حکایت از مقام عظمای بانوی عالم، حضرت زهرا(س) دارد.

3- امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«… فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»

4-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»


5-امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«… ولقد کانت – علیها السلام – مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة … ; اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»

6- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود .»


یا علی

گویم که خاک را به نظرکیمیا نکن
بگذار خاک پای تو باشم ابوتراب

حدیث راجع به فاطمه ع که اجازه نمی خواهد. امیدوارم به حق شویش و مظلومیت خاندانش ما را هم شفاعت کند: "پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانی را که فرزندان مرایاری کردند، مورد عفو قرار دهی.»

13 یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:30 ب.ظ

به نام خدا

استاد یه فکر به نظرم رسید

توی این صندوقچه و به خصوص صندقوچه های قبلی مطالب بسیار ناب و زیبایی وجود داره ، اگر مایل هستین یه کلبه درست کنید به اسم مثلا یاد آوری یا یادگاری (این یکی به نظرم بهتره) یا هر چیزی که شما صلاح میدونید . من هم برم و اون مطالب رو گلچین کنم و بزارم.خوندن اونها هم میتونه من باب یادآوری و هم به عنوان مرور خاطرات و .. بسیار جالب باشه. ممکنه که بعضی از عزیزان خیلی از اون مطالب رو نخونده باشن.به نظرم که جالب و پربار میشه

راستی استاد از مرتضی و منتظر چه خبر؟

با تشکر

گویم که خاک را به نظر کیمیا نکن
بگذار خاک پای تو باشم ابوتراب

2-تو کلبه خودشان از خودشان بپرس.
1-فکر می کنم ولی احتمالا جوابم این است که اگر درصد سانسور یا سانسووووور مطالبت بالا رفت به دل نگیری. مایل بودی بسم الله.

رحیمی نژاد دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:53 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام13 گرامی . ممنون از لطف شما
یادتونه گفتم معمولا کامنت های شما رو نمی خوندم. علت اینه که معمولآ طولانی هستن بعضی مطالب طولانی رو که نمیشه تکه تکه کرد. اونا هیچ اما مثل این کامت رو که چند حدیث است تک تک بزارید من برای خوندنش مشتاق تر میشم. البته اختیار با خودتونه. اما به عنوان یک مخاطب آنچه که برای من خوشایند است رو بیان کردم. باز هم میگم اختیار با خودتان است. در هر صورت سعی میکنم مطالب شما رو از این به بعد بخوانم.
از این که افتخار می دید به کلمه ی ما سر میزنید و مطالب زیبا می ذارید ممنونم.

رحیمی نژاد دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:06 ق.ظ

مثل باران سحر ، نرم و رها می خندید!
اشک از چشم نمی لغزید، تا می خندید!

فرح و شادی خود را ز کسی باز نداشت
مثل الطاف فراگیر خدا می خندید!

با سبکبالی مرغان بهشتی، در اوج
به گرانباری دنیایی ما می خندید!

در غم کودکی گم شده ی ما، گریان
به بزرگان ریاکار شما می خندید!

کیمیایی ز کرامات توکل، در دست
از طمع ورزی مردم به طلا می خندید!

" غم و شادی، بر عارف، چه تفاوت دارد؟ "
سینه، آماج جگر چاک بلا می خندید!

گریه می کرد و نگفتند چرا می گریی؟!
حال، خلقی همه حیران، که چرا می خندید؟!

کلبه پرنده دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام ب همگی روزتون بخیر
ممنونم خانوم رحیمی نژاد . چ بامزه و زیبا بود اینکه گفتید کلبه کاهگلی و آب پاشی اسم کوچیکم محدثه است. معلومه که خوشحال میشم با اسم کوچیک صدام کنید.

محسن دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 01:11 ب.ظ

سلام استاد، حالتون خوبه؟ مشتاق دیدار. بله خودم هستم، البته فکر نکنم اینجا هم اسم من هم باشه.

سلام محسن. ممنون.هم اسم نه اما لافزن بی حیای دروغگوی جا زن (البته از ترس در سوراخ خزیده) داریم!

۱۳ دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:04 ب.ظ

به نام خدا

سلام استاد

با تشکر

سانسور و یا سانسووور؟
چرا استاد؟مگه این مطالب قبلا تایید نشده بودن؟البته سعی می کنم از کلبه 13 خیلی کم بزارم.چونکه مطالب کلبه 13 خیلی طولانی بودن اکثرا.
به هر حال من آماده ام شما هم کاملا معلومه که حق دارین هر مقداری که دلتون میخواد رو سانسور کنید.انشالله که موارد سانسوری خیلی کم باشن

راستی استاد (ازاینجا به بعد رو لطفا سانسور کنید...

سلام.هر چند بارها و بارها گفتم و فعلاحوصله کل کل ندارم و خودت جواب خودت را داده ای (:شما هم کاملا معلومه که حق دارین هر مقداری که دلتون میخواد رو سانسور کنید.) اما مختصر می گم دلم می خواد والسلام. حداکثرش متهم به دیکتاتوری می شم که این اتهام از طرف برخی را نقطه قوت خود می دانم. یک بار دیگر عرض می کنم دلم می خواد. مایلی اسم و شرح کلبه را ارسال کن.

رحیمی نژاد دوشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:59 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
سلام محدثه ی عزیز. ممنونم.

سلام

رحیمی نژاد سه‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 04:56 ب.ظ

به نام خدا
سلام
"سعی می کنم کسی را از ظاهرش قضاوت نکنم. در هر حال سرنوشتهاشون به قدرت خدا یکسان است."

حقیقتا ارزش انسان فراتر از اینه که با ظاهر شناخته بشه.اصل باطن آدم هاست.وخدا هم میگه که من از باطن ها و نیت ها آگاهم.
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه. من رو هم.انشاالله که واقعا یاد بگیریم. نکات قشنگی تو این کلبه بیان میشه. هم آرامش برای من به همراه داره (این که اینجا حرفهایی که داد زدم کسی نشنید از زبان کس دیگری دارن بیان میشن) و هم واقعا با رعایت نکاتی که بیان میشه کلی روح انسان پرورش پیدا میکنه.
هدفم نه چاپلوسیه نه چیز دیگری. استاد فقط شدیدا با توجه به شرایطم درک میکنم این کلبه رو.
این مطلب برای کلبه ی مانیفست دروغگویان لافزن بود. اما چون حالت درد و دل داشت اینجا گذاشتم تا نظم و زیبایی این کلبه ی دوست داشتنی از بین نره. ببخشید.

سلام

استاد سه‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:36 ب.ظ

از تابناک:

«منم منم»کننده‌ها افسرده‌اند

نتایج یک مطالعه جدید، استفاده مکرر از ضمیر اول شخص مفرد را به داشتن مشکلات در روابط و میزان بالای افسردگی افراد مرتبط می‌کند.

به گزارش ایسنا، محققان آلمانی دریافته‌اند افرادی که بطور مکرر از واژگان اول شخص مفرد مانند "من" و "خودم" استفاده می‌کنند، در مقایسه با اشخاصی که از کلمه "ما" استفاده می‌کنند، بیشتر محتمل است که مبتلا به افسردگی و دارای مشکلات میان‌شخصی بیشتری باشند.

در یک مطالعه که بر روی 103 زن و 15 مرد انجام شد، این افراد مصاحبه‌های روان‌درمانی 60 تا 90 دقیقه‌ای را در خصوص روابط، گذشته و درک از خودشان تکمیل کردند.

99 درصد این سوژه‌ها بیماران یک کلینیک روان‌درمانی بودند که از مشکلاتی مانند اختلالات غذاخوردن گرفته تا اضطراب رنج می‌بردند.

آن‌ها همچنین پرسشنامه‌هایی را در مورد افسردگی و رفتار میان‌شخصی‌شان پر کردند.

در این تحقیق که به رهبری یوهانز زیمرمان از دانشگاه کاسل آلمان انجام شد، دانشمندان تعداد ضمیر اول شخص مفرد (من) و ضمیر اول شخص جمع (ما) مورد استفاده در مصاحبه‌ها را شمارش کردند.

آن‌ها دریافتند سوژه‌هایی که بیشتر از لغات اول شخص مفرد استفاده کردند، از میزان بالاتری از افسردگی رنج می‌بردند.

این افراد همچنین رفتارهای میان‌شخصی مشکل‌زای بیشتری مانند جلب توجه، خودنمایی و عدم توانایی گذراندن اوقات به تنهایی را بروز دادند.

در مقایسه، شرکت‌کنندگانی که از ضمایری مانند "ما" استفاده کردند، بیشتر آنچه را که محققان سبک میان‌شخصی "سرد" می‌نامند، نشان دادند.

اما این سردی به عنوان راهی مثبت برای حفظ مرزهای روابط حین کمک به دیگران در صورت نیاز، عمل کرد.

استفاده از ضمیر اول شخص مفرد خود را به عنوان یک هویت مجزا برجسته می‌کند، در حالی که ضمیر اول شخص جمع، بر جادادن خود در روابط اجتماعی تاکید دارد.

به گفته دانشمندان، هنوز شواهدی مبنی بر این که استفاده بیشتر از ضمیر "من" واقعا منجر به افسردگی می‌شود، وجود ندارد، بلکه استفاده مکرر احتمالا این موضوع را که افراد چگونه خود را می‌بینند و با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، منعکس می‌کند.

نتایج این تحقیق در Journal of Research in Personality انتشار یافت.

13 سه‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:04 ب.ظ

به نام خدا

سلام استاد

با تشکر. اسم کلبه رو خود شما انتخاب کنید

اگر صلاح میدونید این شعر رو هم توی توضیحات اون قرار بدین


زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که دوست بسپارد به یاد


(یه تغییر کوچیک توی شعر دادم)

یا علی

وزن ازدست رفت!

رحیمی نژاد چهارشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:45 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد
در جایی من از ما مهمتر است. جایی که همون قضیه ی همرنگ جماعت شدن خوب نیست(بیشتر مواقع) و یا به گفته ی شما برای حرف بعضی ها تره هم خورد نمیکنم. جایی که راه من از راه ما درست تر باشه. (چنین کسی میشه رهبر) و بعد دیگران همراه من میشن و مای تازه ای شکل میگیره. این همون منی است که دوره ی آخر زمان افراد با ایمان به ناچار باهاش زندگی میکنن که اگر نکنن باید دین رو بذارن کنار.(این برداشت منه). این گروه هم همیشه داد دارن چون همیشه مورد ستم و ظلم قرار میگیرن. اما ایمان و توکل به خدا امید زندگی بهشون میده.گاهی حرف حق اینقدر مظلوم واقع میشه که کسی جز من طرفش نیست(و این من خیلی درد داره)
در جایی من بد میشه. و اون جاییه که من مساوی میشه با خود برتر بینی.و غرور. جایی که من میخواد از همه بالاتر باشه. همه چی داشته باشه. اینجاست که افسرده میشه.
انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و از تنهایی بیزار. مهم اینه که افراد تنهایی رو با چی پر می کنن. یکی دل به دوستان سالم و محیط های سالم میبنده و یکی هم هرچی که پیش آمد خوش آمد.

منطور همینه: "در جایی من بد میشه. و اون جاییه که من مساوی میشه با خود برتر بینی.و غرور. جایی که من میخواد از همه بالاتر باشه. همه چی داشته باشه. اینجاست که افسرده میشه." دروغ گویان لافزن متکبر این من را فریاد می زنند.

رحیمی نژاد چهارشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:06 ق.ظ

جمعه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ
حال من بد نیست غم کم میخورم.

کم که نه! هر روز کم کم می خورم



آب می خواهم سرابم می دهند

عشق می ورزم عذابم می دهند


خود نمی دانم کجا رفتم به خواب

از چه بیدارم نکردی آفتاب!!!


خنجری بر قلب بیمارم زدند

بی گناهی بودم و دارم زدند


دشنه ایی نا مرد بر پشتم نشست

از غم نامردمی پشتم شکست


عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام

تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام


عشق اگر اینست مرتد می شوم

خوب اگر اینست من بد می شوم


بس کن ای دل نابسامانی بس است

کافرم! دیگرمسلمانی بس است


در میان خلق سر در گم شدم

عاقبت آلوده ی مردم شدم


بعد از این با بی کسی خو می کنم

هر چه در دل داشتم رو می کنم


نیستم از مردم خنجر بدست

بت پرستم بت پرستم بت پرست


بت پرستم بت پرستی کار ماست

چشم مستی تحفه ی بازار ماست


درد می بارد چو لب تر می کنم

طالعم شوم است باور می کنم


من که با دریا تلاطم کرده ام

راه دریا را چرا گم کرده ام؟؟؟


قفل غم ، بر درب سلولم مزن!

من خودم خوش باورم گولم مزن!


من نمی گویم که خاموشم مکن

من نمی گویم فراموشم مکن


من نمی گویم که با من یار باش

من نمی گویم مرا غم خوار باش


من نمی گویم؛ دگر گفتن بس است

گفتن اما هیچ نشنفتن بس است


روزگارت باد شیرین! شاد باش ،

دستِ کم یک شب تو هم فرهاد باش


آه ! در شهر شما یاری نبود

قصه هایم را خریداری نبود!!!


وای ! رسم شهرتان بیداد بود

شهرتان از خون ما آباد بود


از در و دیوارتان خون می چکد

خون من،فرهاد ،مجنون می چکد


خسته ام


خسته ام از قصه های شوم تان،

خسته از همدردی مسموم تان


اینهمه خنجر،دل کس خون نشد

این همه لیلی ، کسی مجنون نشد


آسمان خالی شد از فریادتان

بیستون در حسرت فرهاد تان


کوه کندن گر نباشد پیشه ام

بویی از فرهاد دارد تیشه ام


عشق از من دور و پایم لنگ بود

قیمتش بسیار و دستم تنگ بود


گر نرفتم هر دو پایم خسته بود

تیشه گر افتاد دستم بسته بود


هیچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه!

فکر دست تنگ مارا کرد ؟ نه!


هیچ کس از حال ما پرسید ؟نه!

هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه!


هیچ کس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود از ما می گریخت


هیچ کس چشمی برایم تر نکرد

هیچ کس یک روز با من سر نکرد


اولین باری که طوفانی شدم

پیش پای عشق قربانی شدم


یک دوگام ازخویشتن بیرون شدم

واقف از اسرار پنهانی شدم


عشق غیر از تاولی پر درد نیست

هر کس این تاول ندارد مرد نیست


آب می خواهم سرابم می دهند

عشق می ورزم عذابم می دهند


عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام

تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام


گفته بودند عشق طوفان می کند

هر چه می خواهد دلش آن می کند


گفته بودند عشق درد بی دواست

علت عاشق ز علت ها جداست


آری اکنون آگه از آن می شوم

زان همه جستن پشیمان می شوم


فاش می گویم به آواز بلند

وارثان دردهای ارجمند


آی مردم شوق هوشیاری چه شد؟

آن همه موسیقی جاری چه شد؟


درد ها نابالغ و دلواپسند

خنده ها در عین پیری نارسند


گفتم آخر عشق را معنا کنم

بلکه جای خویش را پیدا کنم


آمدم دیدم که جای لاف نیست

عشق غیر از عین و شین و قاف نیست


چند روزیست حال من بس دیدنیست

حال من از این و آن پرسیدنیست


گاه بر روی زمین زل می زنم

گاه بر حافظ تفال می زنم


حافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل آمد که حالم را گرفت

برای شوخی بد نیست! و گرنه این حرف دل عاشق نیست.

رحیمی نژاد چهارشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 04:14 ب.ظ

به نام خدا
سلام استاد
استاد مگه عشق واقعی هنوز تو زمونه ی ما وجود داره؟
یا عشق ظاهر
یا عشق پول
یا هوس
کی معشوق رو از رو باطن و قلبش انتخاب میکنه؟!!
نمیگم نا یاب میگم کم یاب هستن.
بگذریم

استاد این شعر از صندوقچه ی اول و کلبه ی خودم بود.میچرخم تو کلبه ها دیگه:-)

سلام. اگه همه دنیا جمع بشن وبگن خورشید از غرب در می آد واقعیت اینه که از شرق در می آد! اگه زمانه را دزدی و خیانت و دروغ و تباهی بگیره واقعیت اینه اصل چیز دیگریه. اگه لافزنان- دروغگویان و شکنندگان حدود خدا و مفاهیم مقدس در اکثریت مطلق ظاهری هم قرار بگیرن واقعیت اینه که نباید میدون را خالی کرد. شاید خودم هم نتونم به این حرف خودم عمل کنم ولی حس می کنم صحیحه.

رحیمی نژاد پنج‌شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:18 ق.ظ

به نام خدا
سلام استاد
کاملا با شما موافقم.

«فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» انفال/66 یعنی اگر باشد از شما 100 نفر داشته باشید که صبر داشته باشند، اینها بر 1000 نفر پیروز می‌شوند.
100 نفری که صبر داشته باشد بر 1000 نفر پیروز می‌شود یعنی صبر ویتامین آدم دارد. 100 تا صابر پیروزمی شود بر 1000 تا یعنی پشتکار ویتامین نفر را در خود دارد. یا مثلاً آیه دیگری دارد، اینها مال کسانی بود که خیلی پشتکار داشته باشند برای افرادی که پشتکار کمتری دارند می‌گوید: «فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ». اگرشل شدید، صبرتان کم شد، باز 100 تا از شما بر 200 نفر پیروز می‌شوند. پس ببینید و عنایت کنید، در قرآن، یک آیه داریم که تا صابرید بر 1000 نفر پیروز می‌شوید، اما اگر پشتکارمان کم بود، همان صبر کم هم لااقل بر 200 نفر پیروزمی شوید. پس معنای صبر در قرآن این است که قرآن می‌گوید صبر کنید، «یَغْلِبُوا»! صبر در کنار غلبه است یعنی با صبرغلبه می‌کنید نه اینکه با تو سری خوردن غلبه کنید.
http://gharaati.ir/show.php/html/show.php?page=darsha&id=1702

سلام. آفرین خدا!

غلامی جمعه 8 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 12:38 ب.ظ

سلااااااااااااااااااام
عرض ادب
احوال شما؟
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

طالبی دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:37 ق.ظ

مراقب باش!
روزگار هلت میدهد!
'' اما قرار نیست تو بیفتی ''
اگر خودت را به آسمان گره زده باشی، اوج میگیری...
به همین سادگی...

آفرین

طالبی دوشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:49 ق.ظ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﮐﻪ ” ﺍﯼ
ﮐﺎﺵ”
ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻼﻡ ﭘﯿﺮﯾﺖ ﻧﺸﻮﺩ

طالبی شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:49 ق.ظ

پنج قانون ساده برای خوشحال بودن:
۱. قلبت را از کینه خالی کن
۲. ذهنت را از نگرانی آزاد کن
۳. ساده زندگی کن
۴. بخشنده باش
۵. کم توقع باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد